پنجشنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۲ | 18:18 | جمعی از نویسندگان -
نگاهی نو در سپهر سیاسی :اعتدال گرایی در رفتار سیاسی
اشاره :بعد از وقوع انقلاب اسلامی، جریان ها و جناح های سیاسی داخلی عناوین و القاب متعددی به خود گرفتند که
دلالت بر تنوع افکار و تاکتیک های اجرایی در اداره جامعه دارد. برخی از این عناوین و القاب عاریتی بودند مانند: راست، چپ، رادیکال و محافظه کار. این القاب از معنی و مفهوم ارزشی در ظاهر تهی بودند. ولی طی چند سال اخیر جریان های سیاسی از اصطلاحات و واژه هایی برای معرفی خود استفاده کردند که ریشه در ادبیات اسلامی داشته و در ظاهر نیز دارای مفهوم ارزشی هستند.این واژه ها در پس خود تفکراتی به یدک می کشند که با شرایط محیطی موجود تناسب داشته اند و از سوی نخبگان جامعه مطرح می شوند. حوزه تفکر جریان سیاسی تحت عنوانی خاص، نظرات مستقلی در سیاست داخلی و سیاست خارجی و اقتصاد و اجتماع و فرهنگ ارائه می نماید که در مقایسه با تفکر دیگر جریان ها، به تضاد و افتراق برخی نظرات پی برده می شود و گاهی هم فقط در تاکتیک ها با هم متفاوت هستند اما در اصول با هم هیچ تفاوتی ندارند.القاب و عناوینی که از شانزده سال گذشته پررنگ تر می نمود، جریان های اصلاح طلبی و اصول گرایی بوده است که هر کدام ریشه در تفکر اسلامی و ارزش¬های انقلاب اسلامی دارند.اصلاح طلبی:واژه اصلاح طلبی یعنی سامان بخشیدن، نقطه مقابل افساد است که به معنی نابسامانی ایجاد کردن است. در قرآن کریم از زبان حضرت شعیب(ع) می گوید: ان ارید الا الاصلاح؛ جز اصلاح تا آخرین حد توانایی منظوری ندارم و در رد ادعای منافقین باز می فرماید: و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون؛ هر گاه به آنها گفته می¬شود در زمین فساد نکنید می گویند ما فقط اصلاح گرانیم.اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است. هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است زیرا اصلاح طلبی، هم به عنوان یک شاءن پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است(مطهری، نهضتهای اسلامی،1387).
اصلاح طلبی: به جریان سیاسی گفته می شود که انجام تغیر در جامعه از طریق انجام اصلاحات در قوانین و سیاست ها و نه از طریق انقلاب و تعویض حکومت، را تبلیغ می کند. از تاریخچه اصلاح طلبی در غرب بر می آید که این تفکر از مکتب سوسیالیستی دمکرات نشات گرفته و اولین بار توسط ادوارد برنشتاین مطرح گردید و در حزب کارگر بریتانیا نیز هوادارانی داشته است.پس از انقلاب اسلامی با ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر شعارهای اصلاح طلبی توسط ایشان داده شد ولی به این نام معروف نگردید. با روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی شعار اصلی ایشان اصلاحات سیاسی بود و دولتش، دولت اصلاحات نام گرفت. اصلاح طلبان خواستار تغیر در بخش¬های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه هستند. ایشان بر اصولی مانند آزادی های فردی و اجتماعی، حفظ حقوق شهروندی، انتخابات سالم و رقابتی، آزادی بیان و مطبوعات تاکید دارند.
اصول گرایی:اصول گرایی در لغت به معنای بازگشت به ریشه ها و اصول موجود در قرآن و سنن پیامبر اکرم(ص) می-باشد (کاظمی،ریشه های تاریخی...، 1381) این تعریف می تواند وجه مشترک در جریان های فکری اهل تسنن و تشیع درباره اصول گرایی باشد. برخی پیشینه اصول گرایی در دوران معاصر را حداقل به بینش سیدجمال الدین اسدآبادی درباره احیا و بازسازی تفکر دینی مسلمانان می دانند(همان،ص67).اصول گرایی را در کلام مقام معظم رهبری هنگام دیدار با دانشجویان کرمانی می خوانیم: اصول گرایی به حرف نیست اصول گرایی در مقابل نحله های سیاسی رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصول گرا و اصلاح طلب تقسیم کنیم. اصول گرا و فلان. نه. اصوال گرایی متعلق به همه کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پای بندند و آنها را دوست می دارند، حال اسم شان هر چه باشد.اصولی که برای اصول گرایی در گفته های مقام عظمای ولایت مطرح شده اند بدین ترتیب می باشند:
1- ایمان و هویت اسلامی و انقلابی
2- عدالت
3- حفظ استقلال سیاسی
4- تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی
5- جهاد علمی
6- تثبیت و تامین آزادی و آزاداندیشی
7- اصلاح و تصحیح روش¬ها (اصلاحات)
8- شکوفایی اقتصادی
جریان اصوال گرایی از سال های آخر دوره دوم دولت اصلاحات شروع شد و مجلس هشتم را به دست گرفت و دولت نهم و دهم محمود احمدی نژاد از سوی اصول گرایان مطرح و تبلیغ گردید و گفتمان ایشان را گفتمان اولیه انقلاب اسلامی و یاد آور شهید رجایی دانستند.
اعتدال گرایی: از نظر اسلام، هستی بر بنیاد عدالت و اعتدال نهاده شده است و انسان كامل، معتدل ترین شخصیت در همه حوزه هاست. از این رو خداوند از مردم می خواهد برای دست یابی به كمال مطلق و تقرب الی الله و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، اعتدال گرایی را در زندگی خویش در پیش گیرند و هرگز گرایش به افراط و تفریط نداشته باشند. دین اسلام، به عنوان كامل ترین و ساده ترین برنامه و راهنمای زیستن، دینی معتدل و میانه است و بر همین اساس آن را دین حنیف نامید.بر این پایه می توان گفت كه هر كس كه اسلام را راهنمای زندگی خویش قرار دهد، زندگی معتدلی خواهد داشت و از نظر شخصیتی نیز به تعادل دست خواهد یافت. از این رو، شخص هم در حوزه روان شناسی شخصیت و هم در حوزه روان شناسی اجتماعی و تعامل با دیگران و هم در حوزه های دیگر، انسانی معتدل می باشد. از نظر اسلام هرگونه گرایشی به سوی افراط و تفریط به معنای خروج از جاده حقیقت وحقانیت و رهسپاری در بیراهه هبوط و سقوط فردی و اجتماعی است.گفتمان اعتدال گرایی توسط دکترحسن روحانی رئیس جمهور منتخب مطرح گردید و هنوز زوایای آن مشخص نشده است و لازم است که محققان در این حوزه وارد شوند و این بحث را غنی نمایند. مطلبی که منتج است اعتدال گرایی یعنی دوری از مواضع دوگانه در قبال برخی سیاست های خارجی و داخلی است.
نتیجه :اگر در معنای دو واژه اصلاح طلبی و اصول گرایی دقت شود دریافته می شود که در عین تفاوت ها، شباهت هایی با هم دارند. در ابتدا لازم است اصولی را پایه ریزی نمود و آنها را به عنوان نقطه آغازین حرکت به شمار آورد و سپس اصلاحات را انجام داد. در صورتی که اصولی وجود نداشته باشند، پس اقدام اصلاحی بر چه چیزی انجام شود. بنابراین دو اصطلاح در پی هم می آیند و به بیان مقام معظم رهبری که گفتند: نقطه مقابل اصول گرایی، اصلاح طلبی نیست، بلکه لا ابالیگری و نداشتن اصول است و نقطه مقابل اصلاح طلبی هم اصول گرایی نیست بلکه افساد است که در این میان راه صحیح اصول گرایی اصلاح طلبانه است.در ادامه معظم له توضیح می دهند: ما باید ضمن حفظ اصول، روش های مان را روز به روز اصلاح کنیم، این معنای اصلاح طلبی واقعی است. در حالیکه اصلاح طلبی از نظر امریکایی ها یعنی مقابله با اسلام و نظام اسلامی. اگر اصول گرایی واقعی را بررسی کنیم به اصلاحات می رسیم و اگر به اصلاحات واقعی توجه کنیم به اصول گرایی خواهیم رسید. مفهوم سه واژه اعتدال گرایی و اصلاح طلبی و اصول گرایی در یک معنا درهم تنیده شده و لازم و ملزوم هم هستند و به معنای دقیقتر هر سه واژه یک مفهوم را میرسانند. .افراطگرایی و تفریطگرایی مغایر با اعتدال گرایی و مخالف با اصلاحات و منافی با اصول گرایی است. و به گفته یک فعال سیاسی از جهتی دو قطب سیاسی موجود کشور اصلاحطلبان و اصول گرایان با مشخص ساختن مرز خود از افراط گرایان و تفریطگرایان، هر دو، یک خانواده و دارای یک ریشه و مبنا و یک هدف و مسیر هستند. هرچند از دو مسیر موازی حرکت میکنند اما افراطیگری بلای جان اصلاحطلبان و اصول گرایان خواهد بود، لذا باید مرزها را مشخص کنیم.در این مقاله مشخص است که اصول ثابت و پا برجا هستند و اصلاحات هم یک پروسه ای مداوم می باشد و از اصول حرکت می باشد که در تاکتیک ها قابل اعمال است و در این میان نباید در روش ها و سیاست ها و اتخاذ مواضع و تدبیر امور و اجرایی نمودن فعالیت ها و به خصوص در مراودات و ارتباطات میان جریان های سیاسی، در جاده انحراف افراط و تفریط افتاد که به طبع این افراط و تفریط در زندگی اجتماعی مردم ایجاد مشکل نموده و جامعه را دچار تشتت و عدم انسجام می نماید.
خلیل خلیلاوی - مدرس دانشگاه